اندر احوال این روز های مامان پانیذ و بابا حامد
سلام عزیز مادر این روز ها حسابی درگیرم کرده ای. ویار های شدید. خونریزی هایی که به گفته ی پزشک فقط باید صبر و استراحت داشته باشم تا روز سیزدهم بهمن که صدای قلبت رو بشنویم. بی حالی ها و خلق و خوی متفاوت با همیشه ی زندگی و هزار دغدغه ی دیگر برای آمدن تو . برای دیدن روی ماهت و مسئولیت سنگین پرورش تو عزیزم. من و پدرت هر دو این روز ها سرشار از این دغدغه ها هستیم و هر دو سعی می کنیم برای آرامش خاطر هم دلمشغولی های مان را از هم پنهان کنیم. گاهی حتی نسبت به هم کم لطفی می کنیم و با هم بحث مان می شود. اما من فکر می کنم باید از همین حالا گذر از طوفان ها و سختی های زندگی را به تو بیاموزم. دوست ندارم انسانی نازپرورده و کم فهم بار بیایی. دو...
نویسنده :
پانیذ
12:46